메뉴 바로가기 본문 바로가기

사전 본문

  • 1.ساقه، تنه، پایه، بدنه
  • 2.تیر، پایه، تیرک، چوبدست، عصا
  • 3.پایه، تکیه گاه، دسته، چوب رخت، ستون، اصل، نگه دارنده، پی، فونداسیون، شالوده، بنیان

뜻/문법

  • 1. (시대)زمان، عصر، نسل، دوره، سلطنت
  • 2. (생존대)طول عمر، دوره ی حیات
  • 3. (요금)کرایه
더보기

(크기)بزرگی، عظمت

(커다란)بزرگ، عظیم، باعظمت، با وقار، باشکوه

  • ضرر سنگین، زیان عظیم

    손해

영어의미

[] largeness; bigness; greatness; [대형] large size; [크기] size.

한영사전 더보기
더보기
  • 1. (반대의 것) مخالف، ضد، اختلاف، متضاد
  • 2. (대어)متضاد
  • 3. (상대)در برابر، در مقابل، بر علیه، برضد
더보기
  • 1. (받침·걸이)پایه، تکیه گاه، دسته، چوب رخت، ستون، اصل، نگه دارنده، پی، فونداسیون، شالوده، بنیان
  • 2. (대수)
  • 3. (액수)سطح، طبقه، تراز، سقف
더보기
  • 1. (군인의)مجمع، انجمن، لشکر، گروه، هیئت
  • 2. (악대의)دسته، گروه
  • 3. (일행)گروه، دسته، همراه، دسته ی همراهان
더보기
  • 1. (줄기)ساقه، تنه، پایه، بدنه
  • 2. (막대)تیر، پایه، تیرک، چوبدست، عصا
  • 3. (담뱃대) پیپ، چپق
  • 4. (피우는 도수) پک، دود
  • 5. (주먹 따위의) ضربه، ضربت، نواخت، وزش
더보기
  • 대로 만든(خیزران، نی هندی، بامبو)
더보기
  • منطقه، کمربند، بخش، مدار
더보기

예문

다음사전 앱
68건
  • بازی سئول در مقابل بوسان 서울 부산경기 (→대)
  • در سن پنجاه سالگی 오십 (→오십)
  • آدم شصت ساله 육십대의 사람 (→육십)
  • در آخرین لحظه به قطار رسیدن 가까스로 기차 시간에 갔다 (→가까스로)
  • در سنین سی سالگی، در سی امین سال عمر (بودن) 삼십대이다 (→삼십)
더보기
맨위로

서비스 바로가기

메일받은메일수

메일함이 없습니다
메일함 생성을 위해선 Daum아이디가 필요합니다