메뉴 바로가기 본문 바로가기

사전 본문

  • مانع، مشکل، سد

뜻/문법

مانع، مشکل، سد

  • مانع شدن، جلوی ... را گرفتن، اسباب دردسر شدن

    장애가 되다

  • مانعی را پشت سر گذاشتن، غلبه کردن

    장애를 극복하다

예문

다음사전 앱
7건
  • مانع شدن، جلوی ... را گرفتن، اسباب دردسر شدن 장애가 되다 (→장애)
  • اختلالات روانی 심신장애 (→심신)
  • مانعی را پشت سر گذاشتن، غلبه کردن 장애를 극복하다 (→장애)
  • عدم کار 기능 장애 (→기능)
  • اختلال و ناراحتی ناشی از یائسگی 갱년기 장애 (→갱년기)
더보기

서비스 바로가기

메일받은메일수

메일함이 없습니다
메일함 생성을 위해선 Daum아이디가 필요합니다