메뉴 바로가기 본문 바로가기

사전 본문

  • 1.مذکور، مزبور، فوق الذکر، یاد شده در بالا
  • 2.در دفتر وارد کردن
  • 3.برق

뜻/문법

전기 [] 단어장 저장

برق

전기 : برقی، الکتریکی

 

  • جریان برق داشتن

    전기가 통해 있다

  • برق تولید کردن

    전기를 일으키다

  • برق وصل کردن، چراغ برق را روشن کردن

    전기를 켜다

  • برق قطع کردن، چراغ برق را خاموش کردن

    전기를 끄다

  • ابزار برقی، وسائل برقی، دستگاه برقی

    전기 기구

  • اتوی برقی

    전기 다리미

  • پتوی برقی

    전기 담요

  • آب دادن فلز توسط برق

    전기 도금

  • ریش تراش برقی

    전기 면도기

  • پلوپز برقی

    전기 밥솥

  • ماشین لباس شویی برقی

    전기 세탁기

  • چراغ مطالعه

    전기 스탠드

  • پول برق، هزینه ی برق

    전기 요금

  • جوشکاری برقی

    전기 용접

  • آهن ربای برقی، آهن ربای مصنوعی

    전기 자석

  • وسائل برقی، ابزار برقی

    전기 제품

  • شرکت برق و مخابرات کره

    한국 전기 통신 공사

영어의미

electricity; an electric current(전류).

한영사전 더보기
더보기
전기 [] 단어장 저장
  • نیمه ی اول سال، نیمسال اول، ترم اول
더보기
전기 [] 단어장 저장
  • زندگی نامه، شرح حال، سیره، تذکره، سرگذشت
더보기
전기 [] 단어장 저장
  • 전기적(خیال انگیز، رویایی، دل انگیز)
더보기
전기 [] 단어장 저장
  • 전기의 : مذکور، مزبور، فوق الذکر، یاد شده در بالا
더보기
전기 [] 단어장 저장
  • 전기하다 : در دفتر وارد کردن
더보기

예문

다음사전 앱
32건
  • شوک الکتریکی تکان یا تشنج سخت در اثر نیروی برق 전기충격 (→충격)
  • برق وصل کردن، چراغ برق را روشن کردن 전기를 켜다 (→전기)
  • شرکت برق و مخابرات کره 한국 전기 통신 공사 (→전기)
  • چراغ مطالعه 전기 스탠드 (→전기)
  • تسویه برای نیمه ی اول سال 전기 결산 (→전기)
더보기

서비스 바로가기

메일받은메일수

메일함이 없습니다
메일함 생성을 위해선 Daum아이디가 필요합니다