메뉴 바로가기 본문 바로가기

사전 본문

  • 1.در جایی قرار دادن، مستقر کردن
  • 2.سیاست، امور سیاسی، حکومت، رژیم، نظام، دولت، هئیت دولت

뜻/문법

정치 [] 단어장 저장
  • سیاست، امور سیاسی، حکومت، رژیم، نظام، دولت، هئیت دولت
더보기
정치 [] 단어장 저장

정치하다 : در جایی قرار دادن، مستقر کردن

 

  • تور شناور ماهیگیری

    정치

  • زندانیان سیاسی

    정치

영어의미

[일정한 장소 놓음] fixing; stationing.

한영사전 더보기
더보기

예문

다음사전 앱
45건
  • نظام سیاسی 정치 체제 (→체제)
  • حکومت خدایی، خدا سالاری، کشوری که خدا پادشاه آن باشد 신권 정치 (→신권)
  • حکومت دولتمندان 금력 정치 (→금력)
  • عقیده ی سیاسی 정치신념 (→신념)
  • حکومت اغنیاء، حکومت توانگران، طبقه ی زمامداران ثروتمند، حکومت ملاکین واربابان 금권 정치 (→금권)
더보기
맨위로

서비스 바로가기

메일받은메일수

메일함이 없습니다
메일함 생성을 위해선 Daum아이디가 필요합니다