메뉴 바로가기 본문 바로가기

사전 본문

가로막다 대학교기본어

바로저장 단어장선택
  • بند آوردن، گرفتن، سد کردن، مسدود کردن، جلوگیری کردن

뜻/문법

بند آوردن، گرفتن، سد کردن، مسدود کردن، جلوگیری کردن

  • راه را گرفتن، سد راه کردن،راه را مسدود کردن، بند آوردن، مانع شدن، ایجاد مانع کردن

    길을 가로막다

  • جلو ی راه کسی را گرفتن

    가는 사람을 가로막다

  • میان حرف کسی دویدن، وسط حرف کسی پریدن

    사람의 말을 가로막다

예문

다음사전 앱
3건
  • راه را گرفتن، سد راه کردن،راه را مسدود کردن، بند آوردن، مانع شدن، ایجاد مانع کردن 길을 가로막다 (→가로막다)
  • جلو ی راه کسی را گرفتن 가는 사람을 가로막다 (→가로막다)
  • میان حرف کسی دویدن، وسط حرف کسی پریدن 사람의 말을 가로막다 (→가로막다)

서비스 바로가기

메일받은메일수

메일함이 없습니다
메일함 생성을 위해선 Daum아이디가 필요합니다