메뉴 바로가기 본문 바로가기

사전 본문

  • 1.شدید، تحمیلی، سخت، طاقت فرسا، وخیم، نفس گیر، دشوار، بی حساب، بیش از حد، مطلق، محض، توقف ناپذیر
  • 2.رود، رودخانه، جوی، نهر

뜻/문법

رود، رودخانه، جوی، نهر

  • در آن طرف رودخانه

    강 건너에

  • به طرف بالای رودخانه رفتن

    강을 거슬러 올라가다

  • به طرف پایین رودخانه رفتن

    강을 건너다

  • از رودخانه عبور کردن، از رودخانه گذشتن

    강을 건너다

  • این رودخانه به سمت دریای زرد غرب جاری است

    강을 건너다

영어의미

a river; [강물] a stream; [시내] a brook.

한영사전 더보기
더보기
  • شدید، تحمیلی، سخت، طاقت فرسا، وخیم، نفس گیر، دشوار، بی حساب، بیش از حد، مطلق، محض، توقف ناپذیر
더보기

예문

다음사전 앱
15건
  • رودخانه در دامنه کوه می پیچد 이 산모퉁이를 감돈다 (→감돌다)
  • در رودخانه ماهی کپور زیادی وجود دارد، در رودخانه کول زیاد وجود دارد 에는 잉어가 많다 (→많다)
  • پلی بروی رودخانه ساختن، پلی را بروی رودخانه زدن 에 다리를 놓다 (→놓다)
  • وسط جریان آب، وسط رودخانه (江) 중류 (→중류)
  • در آن طرف رودخانه 건너에 (→강)
더보기

서비스 바로가기

메일받은메일수

메일함이 없습니다
메일함 생성을 위해선 Daum아이디가 필요합니다