메뉴 바로가기 본문 바로가기

사전 본문

  • 1.محله، منطقه، بخش، محدوده، استان، مجاورت، نزدیکی
  • 2.چربی، روغن

뜻/문법

지방 [] 단어장 저장

محله، منطقه، بخش، محدوده، استان، مجاورت، نزدیکی

  • دادستان محلی

    지방 검사

  • دادسرای محلی

    지방 검찰청

  • ارگان های عمومی محلی

    지방 공공단체

  • کارمند دولت در یک منطقه

    지방 공무원

  • تور و نمایش در روستا

    지방 공연

  • روزنامه ی محلی

    지방 신문

  • گردهمایی محلی

    지방 의회

영어의미

a locality; a district; a region; an area; a section; (수도 이외) the provinces; [시골] the country; […부근] neighborhood; vicinity.

한영사전 더보기
더보기
지방 [] 단어장 저장
  • چربی، روغن
더보기

예문

다음사전 앱
18건
  • کارمند دولت در یک منطقه 지방 공무원 (→지방)
  • دادستان منطقه 지방 검사 (→검사)
  • گروه سیاحتی محلی 지방 순회 극단 (→극단)
  • ادارات حکومت محلی 지방 관서 (→관서)
  • ارگان های عمومی محلی 지방 공공단체 (→지방)
더보기

서비스 바로가기

메일받은메일수

메일함이 없습니다
메일함 생성을 위해선 Daum아이디가 필요합니다